Sunday, August 17, 2008

من کجایم؟


الان که می نویسم نمی دونم که دقیقا کجایم. تمام چیزها سکوت کرده اند. من بی علامت به راه خود ادامه می دهم. فقط ندایی درون من می گوید خود را فراموش نکن. رفیقان گرمابه و گلستان نیز با لبخندی درام مرا نظاره می کنند که چگونه راه خود را درخواهم یافت. اما من پیش می روم و نمی خواهم ایشان بر من فائق شوند. تنها لبخند می زنم و صبر می کنم تا آن نیروی عظیم و زیبا از راه برسد. پس شاد باشیم و بخندیم که اوضاع به کام است و خواهد بود. سلام ریحانه

6 comments:

Unknown said...

tabriiik ranaiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii cheghad khoob kardi ke shoro be neveshtan kardi!love you dokhmal hamishe khoob bashi

nogol said...

khoshhalam jorate boland fekr kardano peida kardi chon man hanuz andar khamesham,good luck ranahe!

reihaneonnet said...

سلامی چو بوی خوش آشنای
بدان مردم دیده ی روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی


سلامممممممممممممممممم رعنا

Unknown said...

che sakht girane! khoobi reihane jan?:D

reihaneonnet said...

yek labkhande deram be rafighe garmabe va golestanam ,rana joon joniye khodam. va inke ma montazere poste badi hastim...ma post mikhaym yalaaa!

Unknown said...

ظاهرا بازار تبریک داغ است و ما کیستیم که در این بازار متاعی بفروشیم.فقط به آمینی بسنده ایم و به آرزویی برای ادامه این عشق سالم ساده